دیگر نمیتوان گفت که حملات حوثیها به کشتیهای تجاری در دریای سرخ و بابالمندب به منافع اسرائیل و حمایت از حماس در نوار غزه محدود میشود، زیرا این حملات به خطری برای امنیت دریاها، آبراهها و تجارت جهانی تبدیل شده است.
افزون برآن، این حملهها منافع دهها کشور را که در مالکیت کشتیها، محمولههای کالاهای تجاری یا کشتیرانی سهم دارند تهدید میکند. این تحولی پیچیده و خطرناک است که ماهیت آن را نمیتوان بهسادگی که حوثیها اعلام میکنند پذیرفت.
حمله به کشتیها از رویارویی با منافع اسرائيل، به یک معضل بینالمللی تبدیل شده است، بهویژه اینکه کنترل شبهنظامیان حوثی بر گذرگاه راهبردی مانند بابالمندب و دریای سرخ که در شمال به کانال سوئز ختم میشود، عملا خطرناک و چالشبرانگیز است.
به فرض اینکه جنگ غزه پایان یابد، چگونه میتوان این منطقه مهم و حیاتی برای اقتصاد جهانی (که ۱۴ درصد از تجارت بینالمللی و ۷ درصد نفت و گاز جهان از این مسیر عبور میکند) را در معرض تهدید گروهی مانند حوثیها قرار داد که میتوانند با اتخاذ تصمیمی یکجانبه یا با سفارش ایران تردد دریایی را مختل کنند؟
درنتیجه این معضل چه با ادامه جنگ غزه و چه پس از پایان آن همچنان باقی خواهد ماند، بهویژه اینکه گروه حوثی طرفی غیرمسئول، بیپروا و غیرقابلاعتماد است و نمیتوان از آن انتظار اقدام مسئولانهای در این منطقه مهم و حیاتی داشت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در اینجا باید به این نکته اشاره کرد زمانی که ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی و مشارکت فعال امارات متحده عربی درصدد آزادسازی یمن از کنترل حوثیها و بیرون کشیدن آن از زیر نفوذ ایران برآمد، کشورهای غربی بهخصوص آمریکا و بریتانیا سعی کردند مانع این کارزار شوند. جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، به محض رسیدن به کاخ سفید با شتاب بسیاری حوثیها را از فهرست سازمانهای تروریستی ایالات متحده حذف کرد، تلاشهای نظامی ائتلاف عربی در یمن را محاصره کرد و عربستان سعودی را از نظر سیاسی تحت فشار قرار داد تا کارزار ائتلاف عربی برای بازگرداندن دولت قانونی یمن را خنثی کند.
در واقع، سیاست واشینگتن در قبال یمن، شبهنظامیان حوثی را قادر ساخت که کنترل مناطق وسیعی از کشور را به دست بگیرند و مانع سقوط بندر حدیده و رسیدن نیروهای ائتلاف عربی به حومه صنعا شود.
امروز دولت جو بایدن به میزان اشتباهی که سه سال پیش مرتکب شد پی برده است و میداند راهبردی را که در ادامه سیاستهای باراک اوباما، رئیسجمهوری پیشین آمریکا، در قبال ایران دنبال کرده است میلیاردها دلار را به خزانه ایران واریز کرده و باعث شده است مسیر گسترش نفوذ تهران بر چهار کشور عربی هموار شود.
در نتیجه، امروز جمهوی اسلامی ایران حملاتش را از خاک یمن آغاز کرده است، زیرا همه میدانند که حوثیها بهتنهایی جرات تصمیمگیری درباره هدف قراردادن کشتیها در گذرگاه راهبردی مانند بابالمندب را ندارند. این تصمیم بزرگی است که یک قدرت منطقهای به وسعت ایران میتواند اتخاذ کند.
بنابراین باید منتظر بود و دید که آمریکا با متحدانش در منطقه در مورد حملات حوثیها علیه کشتیرانی در دریای سرخ، بابالمندب و خلیج عدن چه واکنشی نشان میدهند و نیروی دریایی چندملیتی که لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، اعلام کرده است چگونه با این تهدید بزرگ مقابله خواهد کرد؟
این تحول خطرناک چالش بزرگی برای ایالات متحده است، زیرا در حالیکه چین چشمش به جزیره تایوان است، مراقب کریدور دریایی که آن را از خاک چین جدا میکند و تعهدات واشینگتن به تایپه -برای محافظت از آن کشور در برابر تهاجم نظامی چین- نیز است و رفتار واشینگتن را به دقت زیر نظر دارد.
همچنین کشورهای منطقه خلیج فارس و شرق آفریقا نیز در انتظار به سر میبرند تا ببینند آمریکا به تهدیدهای امنیتی در دریای سرخ و اقدامهای آن برای مقابله با شبهنظامیان حوثی و جمهوری اسلامی ایران که پشت آنها ایستاده است، چه واکنشی نشان میدهد. در نتیجه میتوان گفت ایالات متحده برای اتخاذ موضعی قاطع در برابر حوثیها و ایران در لحظه سرنوشتسازی قرار دارد.
برگرفته از روزنامه النهارالعربی